در نتیجه می توانستند اطلاعات و تجربیات و اخبار دست اول را فقط با افراد محدودی شریک و سهیم شوند. همه ی اطلاعات و اخبار مهم در اختیار انحصاری آن یک درصد قشر اعیان و حکما و سیاستمداران و دولتمردان دنیا قرار داشت. در بهترین شرایط هم از میان مردم عادی فقط آنهایی که با این گروه اقلیت بزرگان کشور در تماس بودند می توانستند به اطلاعات مهم و دست اول دسترسی پیدا کنند. با بزرگتر شدن جوامع و افزایش جمعیت، نیاز به کنترل و انحصار بیش از پیش این اطلاعات ارزشمند بیشتر شد. بعدها بشر با ظهور پدیده ای به نام اینترنت روبرو شد که این هم باز در ابتدا در دست اقلیت برتر جوامع قرار داشت. با توجه به اینکه از طریق خطوط تلفن داخلیِ ادارات و خانه ها، امکان دسترسی به اینترنت امکان پذیر شده بود، به تدریج در میان مردم گسترش پیدا کرد و امکان دسترسی به بانک اطلاعات شخصی و ایجاد بانک های اطلاعاتی بزرگ را فراهم نمود.
یعنی باید بدانیم مردم به چه کالاها یا خدماتی نیاز دارند یا اینکه در زندگی روزمره با چه مشکلات و چالشهایی روبرو هستند؛ یا اینکه چطور میتوان کیفیت زندگی آنها را از برخی جهات بهبود بخشید. در مجموع اینکه قبل از ورود به هر کسب و کار ی، ابتدا بایستی بدانید با چه انگیزه ای و از چه راهی میخواهید آن را شروع کنید.
برای مثال، اگر قصد دارید رستوران/فست فود راه اندازی کنید، ابتدا باید با ذائقه ی مردم آشنا شوید و بدانید بیشتر چه نوع غذاهایی را میپسندند. خبر خوب اینکه اگر در مرحله ی شناسایی نیاز و تقاضای مردم، حرفه ای و حساب شده عمل کنید، نیمی از راه را درست رفته اید. در غیر این صورت، متأسفانه باید بگویم که بزرگترین و جبران ناپذیرترین اشتباه زندگی تان را مرتکب شده اید. اشتباهی که جبران آن میتواند سخت یا حتی غیرممکن باشد!!!